تنها با خدا
دوشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1393 ساعت 11:42 ب.ظ
" خداوندا کمک کن از چَرای زندگی دل بکنم و به چِرای زندگی فکر کنم چرا که عاقبت چَرا مرگ ؛ و عاقبت چِرا تولدی دوباره است ...
خدوندا!
مگر نه اینکه از رگ گردنم به من نزدیکتری...؟
مگر نه اینکه، مهربان تر از مادر برای منی...!؟
مگر تو مرا با تمام عشق و ارزویت نیافریدی...؟
مگر نمیگویی، مرا دوست داری...؟
هیچ چیز نمیخواهم ...
فقط...!
لحظه ای مرا به آغوش بکش...
دلم از همه چیز بیشتر...
برای یک آغوش مهربان ...
تنگ است!
چرا رفتی ؟! چرا من بیقرارم******به سر سودای آغوش تو دارم*****نگفتی ماه تاب امشب چه زیباست*ندیدی جانم از غم ناشکیباست ***چرا رفتی؟ چرا من بیقرارم*******به سر سودای آغوش تو دارم*****خیالت گر چه عمری یار من بود****امیدت گر چه در پندار من بود*****بیا امشب شرابی دیگرم ده******ز مینای حقیقت ساقرم ده*******چرا رفتی؟ چرا من بیقرارم*******به سر سودای آغوش تو دارم*****اجرا:
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
" خداوندا کمک کن از چَرای زندگی دل بکنم و به چِرای زندگی فکر کنم چرا که عاقبت چَرا مرگ ؛ و عاقبت چِرا تولدی دوباره است ...
خدوندا!
مگر نه اینکه از رگ گردنم به من نزدیکتری...؟
مگر نه اینکه، مهربان تر از مادر برای منی...!؟
مگر تو مرا با تمام عشق و ارزویت نیافریدی...؟
مگر نمیگویی، مرا دوست داری...؟
هیچ چیز نمیخواهم ...
فقط...!
لحظه ای مرا به آغوش بکش...
دلم از همه چیز بیشتر...
برای یک آغوش مهربان ...
تنگ است!
الهی وربی من لی غیرک................
چرا رفتی ؟! چرا من بیقرارم******به سر سودای آغوش تو دارم*****نگفتی ماه تاب امشب چه زیباست*ندیدی جانم از غم ناشکیباست ***چرا رفتی؟ چرا من بیقرارم*******به سر سودای آغوش تو دارم*****خیالت گر چه عمری یار من بود****امیدت گر چه در پندار من بود*****بیا امشب شرابی دیگرم ده******ز مینای حقیقت ساقرم ده*******چرا رفتی؟ چرا من بیقرارم*******به سر سودای آغوش تو دارم*****اجرا: