کمی خدا


دلم کمی خدا می خواهد...


کمی سکوت...


کمی آخرت...


دلم دل بریدن می خواهد...


کمی اشک ...


کمی بهت...


کمی آغوش آسمانی...


دلم یک کوچه می خواهد بی بن بست!! و یک خدا!!


تا کمی با هم قدم بزنیم ..


فقط همین!!!

نظرات 2 + ارسال نظر
تنها با خدا دوشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:42 ب.ظ

" خداوندا کمک کن از چَرای زندگی دل بکنم و به چِرای زندگی فکر کنم چرا که عاقبت چَرا مرگ ؛ و عاقبت چِرا تولدی دوباره است ...


خدوندا!
مگر نه اینکه از رگ گردنم به من نزدیکتری...؟
مگر نه اینکه، مهربان تر از مادر برای منی...!؟
مگر تو مرا با تمام عشق و ارزویت نیافریدی...؟
مگر نمیگویی، مرا دوست داری...؟
هیچ چیز نمیخواهم ...
فقط...!
لحظه ای مرا به آغوش بکش...
دلم از همه چیز بیشتر...
برای یک آغوش مهربان ...
تنگ است!


الهی وربی من لی غیرک................

mozhde جمعه 6 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 12:50 ب.ظ

چرا رفتی ؟! چرا من بیقرارم******به سر سودای آغوش تو دارم*****نگفتی ماه تاب امشب چه زیباست*ندیدی جانم از غم ناشکیباست ***چرا رفتی؟ چرا من بیقرارم*******به سر سودای آغوش تو دارم*****خیالت گر چه عمری یار من بود****امیدت گر چه در پندار من بود*****بیا امشب شرابی دیگرم ده******ز مینای حقیقت ساقرم ده*******چرا رفتی؟ چرا من بیقرارم*******به سر سودای آغوش تو دارم*****اجرا:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد